سلام ای که تمام هستی و هستی من از توست
واما بعد
میخوام چند کلمه درمورد آزادی مطلق در ایران توضیح بدم چیزی که من تازه دیروز معنی اش رو دقیقا فهمیدم
تا دیروز تهران نبودم دیروز بعد از ظهر که از سرکار برمیگشتم سنگ کوب کرده بودم سانت به سانت گارد ویژه سرراهم بود نمیزاشتن کسی از توی خیابون رد بشه توی پیاده رو ترافیک انسانی بود که بیا و ببین تازه اینو نگفتم با باتومشون یه جوری کنار خیابون ایستاده بودن که انگار بخاطر باتوم به ما فخر میفروشن یه جوری با چشماشون میگفتن جرات داری صدات دربیاد تا صدات رو خفه کنم
از کنار دوتا پسره که رد میشدم شنیدم میگفتن بابا اینا که کاری به کار ما ندارن فقط اومدن با باتومهاشون با ما صحبت کنن و جوابمون رو بدن ولی خودمونیم حسابی ترسیده بودم فکرمیکردم هر آن ممکنه مردم از این وضعیت شلوغی و ترافیک عصبی بشن و دعوایی بین گارد ویژه و مردم راه بیفته از اونجائی که حسابی شلوغ هم بود و جای تکون خوردن نبود بالاخره این وسط ممکنه هربلائی سر هرکسی بیاد
ولی عشق کردم حال کردم فهمیدم معنی آزادی چیه یعنی هرچی ما میگیم بگید هرجا ما میگیم برید
اینو نگفتم اگه اعتراض هم بکنی میگن از کشورهای خارجی اومدی اینجا داری اغتشاش به پا میکنی ایول جوونها رو میکشن بعد میگن از سوی خارجیها برای اغتشاش اجیر شده بودن خیلی دمشون گرم لیاقت مردمی که اینقدر ساده باشن که با دو کلمه حرف ملت با عزت و طرفداری از قشر محروم گول بخورن همینه
بیچاره ما که باید به آتیش بقیه بسوزیم